از نهضت آزادی تا علی مطهری
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۳۵۲۳۵
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، "علی مطهری"، چند روز پیش به مطرح کردن ادعایی تکراری که پیش از آن نیز توسط برخی از اعضای نهضت آزادی، لیبرالها و ضدانقلاب مطرح شده بود، پرداخت.
او در برنامه «رودررو» گفت: "نهضت آزادی ایران یک گروه باسابقه اسلامی است. فکر نمیکنم نامه منسوب به امام درباره نهضت آزادی، واقعاً از امام باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او همچنین ساعاتی پیش در توضیح این صحبتها در صفحه اینستاگرام خود نوشت: "این پاسخ من موجب اظهارنظرهایی شد. اکنون اضافه میکنم که تردیدم درباره نامه مربوط به نهضت آزادی از آن جهت است که بعید است امام (ره) یک گروه اجتماعی سیاسی با سابقه طولانی اسلامی را که اقدام مسلحانه نیز نکرده است از حقوق اجتماعی خود محروم کرده و بهراحتی قانون اساسی را زیر پا گذاشته باشند. اما تردیدم درباره نامه ۶۸/۱/۶ درباره آیتالله منتظری از آن جهت است که اولاً در آن ایام امام در حال بیماری بودند. ثانیاً اساساً نیازی به چنین نامهای نبود، زیرا آیتالله منتظری هر لحظه آماده استعفا دادن بود و از آن استقبال میکرد؛ و ثالثاً لحن نامه با سیره و شخصیت امام (ره) سازگار نیست. البته از سوی دیگر به مسئولان مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام اعتماد دارم، لذا مسئله برای شخص من لاینحل باقی مانده است".
محکومیت ابراهیم یزدی بهدلیل نشر اکاذیب در خصوص نامه امام
اولین بار نهضت آزادی و بیت منتظری مطرح کردند که این نامهها توسط سید احمد خمینی و نه امام نوشته شده است. پس از انتشار متن نامه و تصویر دستخط امامخمینی (ره) در رابطه با نهضت آزادی در دی ماه ۱۳۶۸ (پس از رحلت امامخمینی (ره))، نهضت آزادی بلافاصله مدعی شد که این نامه جعلی است و تلویحاً سید احمد خمینی را متهم به جعل نامه و به قوه قضائیه دراینباره شکایت کردند.
هرچند طبق قانون مصوب مجلس، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) مرجع صلاحیت و اعلام نظر کارشناسی در خصوص انتساب مطالب به امام بود، یادگار امام پیگیر قضیه شد و اصل دستخط نامه امام در خصوص نهضت آزادی را در اختیار قوه قضائیه قرار داد تا چند کارشناس خبره خطشناس دادگستری مأمور بررسی و اعلام نظر کارشناسی شوند. پیش از آنکه دادگاه رأی نهایی خود را اعلام کند، سید احمد خمینی و مهندس بازرگان فوت کردند؛ لذا پرونده مختومه اعلام شد.
اما بعدها نهضت آزادی و دبیرکل آن یعنی ابراهیم یزدی، این ادعا را دوباره مطرح کردند و برای بررسی این موضوع، دادگاه دیگری تشکیل شد که در پی برگزاری جلسات کارشناسی، دادگاه ادعای نهضت آزادی را رد کرد و اصل دستخط امام خمینی (ره) مورد تأیید دستگاه قضایی قرار گرفت.
همچنین قوه قضائیه در سال ۷۵ ابراهیم یزدی را بهدلیل نشر اکاذیب و توهین به شلاق محکوم کرد. اعتراض یزدی به رأی دادگاه نیز نتیجهای دربرنداشت و دادگاه تجدیدنظر حکم دادگاه بدوی را تأیید کرد که با گذشت مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، یزدی به جزای نقدی محکوم شد.
ابراهیم یزدی و مهدی بازرگان
مجید انصاری از اعضای مجمع روحانیون مبارز در این باره گفته است: "مرحوم حاج احمد آقا در جهت عمل به وصیتنامه حضرت امام (رحمة الله علیه) از دادگستری درخواست کارشناسی خط و امضای مبارک حضرت امام را نمودند و کارشناسان خبره دادگستری با استفاده از ابزار مخصوص و پس از چند روز کار تخصصی بر روی نامه مزبور، بهاتفاق بر اصالت نامه و صحت صدور آن از طرف حضرت امام (رحمة الله علیه) رأی دادند".
تصویر نامه امام خمینی (ره) به محتشمیپور در خصوص نهضت آزادی محتشمیپور همچنین در سال ۷۴ عنوان کرد: "آن نامههایی که امام احتمال میدادند بعد از فوتشان یک مسئلهای ممکن است پیدا شود و حرفی و تفسیر و بحثی شود عنایت میکردند و با خط خودشان مینوشتند و این نامه {نامه امام در مورد نهضت آزادی} یکی از آنهاست که بهخط امام از اول تا آخر نوشته شده است". (ماهنامه جام، شماره ۴۰، آبان و آذر ۷۴، صفحه ۵۶)
محمد نوریزاد، نیز در سال ۹۱ به تکرار این ادعا پرداخت که دستمایه گزارشهای خبری شبکههای ضدانقلاب شد و در پی آن مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) در اطلاعیهای عنوان کرد که "اصالت نامه امام خمینی (ره) درباره نهضت آزادی خدشهناپذیر است".
گرچه دادگاه رأی قطعی به اصل بودن دستخط امام خمینی (ره) داد؛ اما نهضت آزادیها پس از آن هم دست از شبههافکنی برنداشتند. سیداحمد خمینی در نامه به آیتالله پسندیده (عموی خود) نوشته است: «اینان اعلامیهای را که امام (قدس سره) با خط مبارکشان خطاب به آقای محتشمی نوشتهاند، مجعول دانسته و در عین اینکه نسبت جعل را مستقیماً به من ندادهاند، ولی با قراردادن خط من بالای نامه امام به آقای محتشمی، جعل را از من دانستهاند و خطی از امام که شعر: "من به خال لبتای دوست گرفتار شدم" است را آوردهاند و ادعا کردند که خط امام این است، در صورتی که حضرت امام (قدس سره) در موقع قدم زدن شعر میگفتند و خط مذکور، خط امام در موقع راه رفتن و یا ایستاده است. از این گذشته اینقدر خط امام روشن است که احتیاج به این حرفها ندارد. من یک صفحه از وصیتنامه امام و نامه مورد بحث را میفرستم، خود قضاوت فرمایید آیا من اینقدر بیدین و بیعقل هستم که چیزی، آن هم چنین مسئله مهمی را به امام نسبت دهم و از آتش قهر خدا در دنیا و آخرت نترسم. اگر من بناست بدین خاطر جهنمی شوم چرا چیزی را که بهنفع خودم است به امام نسبت ندهم؟ ... من معتقدم که حق با امام راحلمان است آن مرد بزرگی که با هوش و استعداد سرشار خود عمق ماهیتهای کثیف ضدانقلاب را بسیار عالی تشخیص میداد.
نامهای را نهضت آزادی برای فرار از تنبیه ملت شریف ایران به اینجانب نسبت داده است و فکر میکرده بعد از وفات امام، من دست به چنین خیانتی زدهام، در زمان حیات امام و با دستور ایشان برای آقایان خامنهای، هاشمی، موسوی اردبیلی، موسوی نخستوزیر، ریشهری وزیر اطلاعات وقت فرستاده شد، فقط اجازه ندادند که در همان موقع منتشر کنیم، فرمودند: "این برای بعد از مرگ من است تا اگر آنها خواستند ایران را بهسوی غرب بخصوص آمریکا سوق دهند، منتشر کنید". من این نامه را برایتان فرستادم تا معلومتان گردد اینها از چه قماشی هستند و برای رسیدن به دنیا حاضرند به هرکسی هر تهمتی بزنند و از خدا باکی نداشته باشند... اینها دل امام راحلمان را خون کردند و آدمهای بیدینی هستند که در قالب دین به اسلام و مسلمین ضربه میزنند».
تشکیک در نامه مورد تأیید مرحوم هاشمی
بیت آیتالله منتظری و هوادارانش در برهههای مختلف اقدام به تشکیک در نامه امام خمینی (ره) به منتظری بهتاریخ ۶۸/۱/۶ کردند.
احمد منتظری در چهارمین سالگرد درگذشت پدرش گفت: "خطشناسان همه تأیید میکنند که این خط امام (ره) نیست و در زمان حیات ایشان هم از صدا و سیما پخش نشده؛ بنابراین نمیشود گفت که منتسب به ایشان است". موسوی تبریزی هم در سال ۹۳ ادعا کرد که نامه امام درباره نهضت آزادی و عزل منتظری را امام ننوشته بود.
هاشمی رفسنجانی که در زمان انتشار نامه امام خمینی (ره)، رئیس مجلس شورای اسلامی و از سران سه قوه بود، در مورد ماجرای آن نامه و عزل منتظری، سال ۷۶ در نماز جمعه تهران گفت: «.. رهبری {آیتالله خامنهای} هم که در مشهد بودند همان روز (۶ فروردین ۶۸) آمدند. مستقیم از مشهد آمدند دفتر من در مجلس و همان موقع هم نامهای از امام به من رسید. نامهای سر به مهر امام برای من فرستادند به دفتر من که وقتی نامه رسید، رهبری هم رسیده بودند. ما با هم این نامه را باز کردیم و امام اجازه داده بودند که نامه را بخوانیم. همین نامهای است که چاپ شد، یعنی نامه دومی که در روزنامهها چاپ شد این همین است. حاج احمدآقا تلفن کرد و گفت: "بهنظر میرسد اگر بخواهیم که فتنهای پیش نیاید شما و آقای خامنهای با هم بروید قم و شما نامه را ابلاغ کنید. آنجا هم صحبت کنید و فتنهای هم پیش نیاید".
مسئله امام را هم که میدانید حالت برگشت ندارند، من گفتم "نه، ما حرف داریم، ما باید قبلاً امام را ببینیم"، ایشان گفت: "نامه را دادند آقا به رادیو، رادیو ساعت دو میخواند". من گفتم "نخواند بالاخره ما مشاور امام هستیم، صبر کنید ما بحث خودمان را بکنیم تا بعد بفهمیم چه میشود، قضیه چه اتفاقی میافتد"...، از جلسههای بسیار تلخ روزگار ما بود. ایشان (امام خمینی (ره)) خیلی تند صحبت کردند و ما صبر کردیم، خلاصه بحث بر این شد که ایشان میگفتند، "چرا نگذاشتید نامه پخش شود؟ "، و ما گفتیم که "مصلحت نمیدانیم و حالا هم تقاضا میکنیم که نامه پخش نشود"، ... برای پخش نامه، ایشان مقاومت میفرمودند. ما اصرار میکردیم. آخرین قرار این شد که گفتند "امشب پخش نمیکنیم"، که آن شب را ایشان قبول کردند که پخش نشود تا فردا برسد».
نامه امام خمینی (ره) به آیتالله منتظری
"حمید انصاری"، قائممقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) مهرماه ۸۹ صدور این نامه از جانب شخص امام را «قطعیالصدور و غیرقابل خدشه» عنوان کرد و گفت: "یادآور میشوم که نامه معروف ۶۸/۱/۶ حضرت امام را، حجت الاسلام آقای محمدعلی انصاری، اخوی اینجانب و بنده در روز ۶۸/۱/۶ به قم بردیم و تحویل قائممقام رهبری گردید. ناگفتههایی از این مأموریت و مسائل پس از تحویل نامه دارم که بیان آن فعلاً در فرصت این مقال نمیگنجد. به هر حال با ادعاهای واهی، نمیتوان حقایق تاریخی و واقعیتهای بدیهی را منکر شد. آنچه که مایه تأسف است اینکه این ادعا در لفافه حفظ حرمت امام و با جفایی نابخشودنی در حق یادگار امین امام که امانتداری او زبانزد خاص و عام بوده و امام بارها بهصراحت شهادت داده است که فرزندش علیرغم اجازهای که از امام داشته است حتی یک واو در نوشتههای امام بدون نظر ایشان تغییر نداده است و تأسفبارتر اینکه این اتهام ناروا در حالی بیان میشود که دست امام و یادگارش از این دنیا کوتاه است".
ضمن اینکه پس از صدور نامه از سوی امام خمینی (ره)، آیتالله منتظری در پاسخ به نامه امام نوشت: «مرقومه شریفه مورخ ۱۳۶۸/۱/۶ واصل شد...». امام هم اعلام نکردند که "نامه را من ننوشتهام".
آیتالله ریشهری، نیز در کتاب "سنجه انصاف" خود که به بررسی وقایع مربوط به برکناری آیتالله منتظری پرداخته است، در قسمتی از این کتاب به ماجرای قرائت نامه آیتالله منتظری خطاب به امام اشاره میکند و مینویسد که «سید حسن خمینی از نوادگان امام نقل کرده است موقعی که صدا و سیمای جمهوری اسلامی متن نامه را در اخبار ساعت ۱۴ پخش کرد، سید حسن خمینی نزد امام بود و کسی نیز در منزل نبوده و زمانی که امام خبر را شنیدند سه بار فرمودند: "خدا لعنت کند مهدی هاشمی را"».
"حمید انصاری" قائممقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) در واکنش به سخنان مطهری گفت: "مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام بهعنوان تنها مرجع رسمی برای تعیین اصالت مطالب مربوط به امام که با دستور و صلاحدید شخص امام به این عنوان تعیین شده است، بار دیگر اعلام میدارد که در انتساب این نامهها به امام خمینی کوچکترین شبههای وجود ندارد و چنانکه تا کنون و در بیانیههای مفصل توضیح دادهایم، این دو مرقومه متعلق به بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (س) است و کمترین شبههای در این زمینه وجود ندارد".
منبع: تسنیم
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: علی مطهری امام خمینی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۳۵۲۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دلسوزی شاگرد منتظری برای شهید مطهری/ تشکیل 700 پرونده برای مشاوران املاک یک استان!
"بانیان آشوب" مادام که هست و نیست خود را در به خیابان کشاندن مردم میجویند؛ نه هیچ پاسخی میشنوند و نه هیچ قصدی برای اقناع شدن دارند.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
دلسوزی شاگرد منتظری برای شهید مطهری!
محمد سروشمحلاتی، فردی که رسانههای اصلاحطلب گاهی از وی با عنوان استاد و گاهی آیتالله نام میبرند؛ به تازگی در یادداشتی که خبرگزاری شفقنا آنرا منتشر کرد به افکار شهید مطهری در مقوله امر به معروف و نهی از منکر پرداخت و مدعی انزوای تفکر مطهری در جامعه کنونی شد!
سروش محلاتی که شاگرد مرحوم منتظری است در بخشی از این یادداشت مینویسد: آیت الله مطهری بقدری از حرکتهای جاهلانه ای که بنام نهی از منکر انجام میشود ناراحت بود که میگفت: بهتر اینکه ما جاهلها امر به معروف و نهی از منکر نکنیم ، چه منکرها که بنام امر بمعروف و نهی از منکر بوجود نیامده (حماسه حسینی) او بجای آنکه مردم را تحریک به نهی از منکرهای جاهلانه و خودسرانه کند، به آنها هشدار می داد که چون معروف و منکر را نمیشناسند و روش صحیح آن را نمیدانند در این عرصه وارد نشوند: خیال کردیم برویم و امر به معروف و نهی از منکر کنیم ؟! از شما می پرسم اصلا من و شما میفهمیم که امر به معروف و نهی از منکر چیست و چگونه باید انجام شود؟ به نظر استاد مطهری، ضرر و زیانی که از راه اجرای جاهلانه نهی از منکر برده ایم، از ترک نهی از منکر نبرده ایم. یعنی اگر ما نهی از منکر نکنیم خسارت کمتری به دین اخلاق وارد میشود!
او همچنین میافزاید: فقه مطهری جدای از عقلانیت نبود لذا وقتی به امر به معروف تاکید میکرد، فقط آن را در قلمرو شیوهها و روشهای مورد تایید علوم اجتماعی ، مشروع و مجاز میدانست و در زمانی که بقول خودش کسی غیر از پند و بند نهی از منکری نمی شناخت، میگفت: روانشناسی و جامعه شناسی می خواهد تا انسان بفهمد که چگونه امر به معروف کند و تشخیص دهد منکر از کجا سرچشمه میگیرد؟
سروشمحلاتی در خاتمه مینویسد: اینک مطهری در میان ما نیست ولی یا اندیشه و فکر او در میان ما زنده است ؟ آیا امروز ما نیز مانند مطهری امر به معروف را میشناسیم و میشناسائیم ؟ آیا نهاد امر به معروف در جامعه ما بر مبنای اندیشه مطهری شکل گرفته و عمل می کند ؟ امروز هر چند خلأ مطهری دردناک است ولی تاثر بیشتر آن است که این خلأ را با شِبه مطهریها پر کرده ایم. مصیبت بزرگ امروز ما این است اندیشههای متحجرانه بَدَلی ، جای تفکر روشنگرانه مطهری را گرفته و مطهریِ امام در غربت و انزوا قرار داده است![1]
*قبل از آنکه نیاز باشد یک شاگرد و رهرو مرحوم منتظری که از قضا کارنامه فکری خوبی هم ندارد مطهری را تفسیر کند؛ نیاز است تا مطهری را "به روایت عقلانیت" خواند و تفسیر کرد.
همان بیتالغزلی که شهید مطهری، خود متمسّک به آن بود و همان را ترویج میکرد.
مطهری چه میخواست به جز حرکت نظام اسلامی بر مسیر عقلانیت، بر مسیر ولایت فقیه و بر مسیر اسلام؟
پر واضح است که امروز نظام اسلامی بر همین مسیر در حال طی طریق است و مشکلات هم عارضه طبیعی هر حرکتی است.
در بحث مظاهر آشکار امر به معروف و نهی از منکر نیز همچنانکه میبینیم نظام به سیاق مبارزه با مخالفان حجاب که در دوران حیات شهید مطهری آغاز شد؛ همچنان بر همان طریق راه میسپرد و البته با مفسدان اقتصادی نیز در هر منصب و جایگاهی برخورد میکند.
لذاست که اظهارات سروشمحلاتی مبنی بر اینکه "مطهریِ امام در غربت است" هیچ مصداق عینی کلانی ندارد.
البته تقلاهایی در این زمینه وجود دارد که باید با آنها برخورد کرد!
کما اینکه مثلا شاهد بودیم شخص آقای سروشمحلاتی چند سال قبل در اظهاراتی بر خلاف سبک و سیاق شهید مطهری گفته بود: "حکومت بدون ولایت فقیه طرفداران زیادی در حوزه علمیه دارد"!
فهم اینکه اگر شهید مطهری زنده بود درباره برخورد با بدحجابی -که از زمان حیات خودش آغاز شد- چه نظری میداشت و یا با چنین سخنانی چگونه برخورد میکرد؛ هرگز کار سختی نیست...
***
حاکمیت پاسخگو نیست!
ذبح عقلانیت در مسیر خیابان
محمدرضا تاجیک، تئوریسین اصلاحطلب و از حامیان اغتشاشات 1401 در بخشی از یک یادداشت که انصافنیوز آنرا منتشر کرد، نوشته است:
"شاید بتوان جامعۀ امروز ایران را «جامعۀ تردید و پرسش» نامید، اما شاید کمتر بتوان نهاد قدرت مسلط در ایران امروز را «نهاد تدبیر و پاسخ» دانست. در این شرایط، چنانچه اهالی قدرت از «رویگرداندن» روی نگردانند و با تردیدها و پرسشهای فزایندۀ جامعۀ مردمان، مواجههای از سر مسئولیت و عدالت نداشته باشند، باید شاهد تعمیق و گسترش (و بهتبع، رادیکالیزه و ستیهندهتر شدن) روی گرداندن اکثریتی از آحاد جامعه از نهاد حکومت و قدرت باشیم."[2]
*ضربالمثلی وجود دارد که میگوید:"آنکه به خواب رفته را میتوان بیدار کرد ولی کسی که خودش را به خواب زده باشد هرگز بیدار نمیشود".
ادعای تاجیک مبنی بر پاسخگو نبودن حاکمیت امروز ایران را اگر با توجه به ضربالمثل پیش گفته و البته با عنایت به سوابق اغتشاشمحور تاجیک بخوانیم؛ آنگاه همه چیز برای یک ذهن منطقی در جای خود قرار خواهد گرفت.
"بانیان آشوب" مادام که هست و نیست خود را در به خیابان کشاندن مردم میجویند؛ نه هیچ پاسخی میشنوند و نه هیچ قصدی برای اقناع شدن دارند.
آنها صرفا با شنیدن "ملودی خشونت" به وجد میآیند و طبعا در این مسیر هیچ عقلانیتی در کار نیست.
حاکمیت ایران به لحاظ عقلانی پاسخ تمام شبهات را میدهد.
لکن نمیتوان انتظار داشت کسی که قبل از اغتشاشات 1401 گفته بود "دلیلی برای صبر مردم نمیبینم"، کسی که اغتشاشات 1401 را "جشن جنبش با خشونتی الهی" توصیف کرده بود و هماو که دست به تحریم انتخابات زد؛ قصدی برای اقناع شدن و یا دعوت مردم به قضاوت عقلانی در قبال پاسخهای حکومت اسلامی داشته باشد.
آقای تاجیک فرد با مطالعهای هستند. لکن مطالعه بدون عقلانیت و عقلانیت بدون تصمیم بر سر نفسانیت؛ هیچ انتفاعی برای عاقبتبخیری و سعادت نخواهد داشت!
***
تشکیل 700 پرونده برای مشاوران املاک 1 استان!
رییس اداره بازرسی و ارزیابی عملکرد اداره کل راه و شهرسازی استان قزوین گفته است: ۶۹۱ فقره پرونده برای مشاورین املاک متخلف در استان تشکیل شده که از این میان ۱۲۴ واحد پلمب شدند.
سیامک پزشکیفر در مصاحبه با ایرنا همچنین میافزاید: ارزش ریالی جرایم متخلفین معادل ۳۶ میلیارد ریال بوده که از این مبلغ ۱۲ میلیارد ریال وصول شده است.
او میگوید: یکی از مهمترین معضلات حوزه مسکن، سوداگری مشاوران املاک است. این افراد –اخلالگر- در گرانفروشی مسکن و اجارهبها نقش اساسی دارند و از این رو باید نسبت به ساماندهی فعالیتهای آنها اقدام شود.
پزشکیفر تصریح کرد: به منظور تنظیم و کنترل املاک و مستغلات، گشتهایی در استان قزوین از سال گذشته آغاز شده و تاکنون از بین ۲ هزار و ۶۴۶ بازدید در سطح استان ۷۴۳ مورد تخلف ثبت شده است.
این مسوول؛ نداشتن پروانه کسب و نرخنامه، نداشتن کد رهگیری، صادر نکردن فیش رسید کمیسیون وجوه دریافتی و گرانفروشی در بحث اخذ کمیسیونهای مصوب استان را عمده تخلفات محرز در بنگاههای املاک برشمرد.[3]
*ما قضاوت درباره اعداد و ارقام فوقالذکر مبنی بر شیوع تخلف و میزان بالای برخورد را به قضاوت مخاطبان محترم میگذاریم.
ما همچنین این سؤال را که کرارا در وبلاگ مشرق مطرح کردهایم مجددا میپرسیم که علت این ولنگاری و احساس فضای باز برای تخلف اقتصادی و گرانفروشی و جرایم مرتبط چیست و چرا متخلفان بازار احساس نمیکنند که یک شمشیر بُرّا و ناظر در پیرامون آنها وجود دارد که نباید از فرامینش تخلف کرد؟!
لازم به ذکر است که در بحث مسکن؛ هماکنون مدتهاست که دستور رئیسجمهور مبنی بر اعمال سقف برای اجاره بها اعمال نمیشود و علت این اعمال نشدن نیز مشخص نیست.
***
1_ https://fa.shafaqna.com/?p=1786486
2_ https://ensafnews.com/514146
3_ https://irna.ir/xjQrdR