Web Analytics Made Easy - Statcounter

تسنیم نوشت: "علی مطهری"، چند روز پیش به مطرح کردن ادعایی تکراری که پیش از آن نیز توسط برخی از اعضای نهضت آزادی‌، لیبرال‌ها و ضدانقلاب مطرح شده بود، پرداخت.

او در برنامه «رو در رو» گفت: "نهضت آزادی ایران یک گروه باسابقه اسلامی است. فکر نمی‌کنم نامه منسوب به امام درباره نهضت آزادی، واقعاً از امام باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 نامه مربوط به آقای منتظری هم بعید می‌دانم از امام باشد." مطهری در توضیح ادعای خود در گفت‌وگوی دیگری گفت: "البته این نظر شخصی من است و باید دید دیگران چه نظری دارند."

او همچنین ساعاتی پیش در توضیح این صحبت‌ها در صفحه اینستاگرام خود نوشت: "این پاسخ من موجب اظهارنظرهایی شد. اکنون اضافه می‌کنم که تردیدم درباره نامه مربوط به نهضت آزادی از آن جهت است که بعید است امام (ره) یک گروه اجتماعی سیاسی با سابقه طولانی اسلامی را که اقدام مسلحانه نیز نکرده است از حقوق اجتماعی خود محروم کرده و به راحتی قانون اساسی را زیر پا گذاشته باشند. اما تردیدم درباره نامه 68/1/6 درباره آیت‌الله منتظری از آن جهت است که اولاً در آن ایام امام در حال بیماری بودند. ثانیاً اساساً نیازی به چنین نامه‌ای نبود، زیرا آیت‌الله منتظری هر لحظه آماده استعفا دادن بود و از آن استقبال می‌کرد. و ثالثاً لحن نامه با سیره و شخصیت امام (ره) سازگار نیست. البته از سوی دیگر به مسئولان موسسه تنظیم و نشر آثار امام اعتماد دارم. لذا مسئله برای شخص من لاینحل باقی مانده است."

** محکومیت ابراهیم یزدی به دلیل نشر اکاذیب در خصوص نامه امام

اولین بار نهضت آزادی و بیت منتظری مطرح کردند که این نامه‌ها توسط سید احمدخمینی و نه امام نوشته شده است. پس از انتشار متن نامه و تصویر دستخط امام‌خمینی (ره) در رابطه با نهضت آزادی در دی ماه 1368 (پس از رحلت امام‌خمینی (ره))، نهضت آزادی بلافاصله مدعی شد که این نامه جعلی است و تلویحاً سیداحمد خمینی را متهم به جعل نامه و به قوه‌قضائیه در این‌باره شکایت کردند.

هرچند طبق قانون مصوب مجلس، موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی (ره) مرجع صلاحیت و اعلام نظر کارشناسی در خصوص انتساب مطالب به امام بود، یادگار امام پیگیر قضیه شد و اصل دستخط نامه امام در خصوص نهضت آزادی را در اختیار قوه قضائیه قرار داد تا چند کارشناس خبره خط‌شناس دادگستری مامور بررسی و اعلام نظر کارشناسی شوند. پیش از آنکه دادگاه رای نهایی خود را اعلام کند، سیداحمدخمینی و مهندس بازرگان فوت کردند؛ لذا پرونده مختومه اعلام شد.

اما بعدها نهضت آزادی و دبیرکل آن یعنی ابراهیم یزدی، این ادعا را دوباره مطرح کردند و برای بررسی این موضوع، دادگاه دیگری تشکیل شد که در پی برگزاری جلسات کارشناسی، دادگاه ادعای نهضت آزادی را رد کرد و اصل دستخط امام خمینی (ره) مورد تایید دستگاه قضایی قرار گرفت.

همچنین قوه قضائیه در سال 75 ابراهیم یزدی را به دلیل نشر اکاذیب و توهین به شلاق محکوم کرد. اعتراض یزدی به رای دادگاه نیز نتیجه‌ای دربرنداشت و دادگاه تجدیدنظر حکم دادگاه بدوی را تایید کرد که با گذشت موسسه تنظیم و نشر آثار امام، یزدی به جزای نقدی محکوم شد.

ابراهیم یزدی و مهدی بازرگان

مجید انصاری از اعضای مجمع روحانیون مبارز در این باره گفته است: "مرحوم حاج احمد آقا در جهت عمل به وصیت نامه حضرت امام (رحمه‌الله علیه) از دادگستری درخواست کارشناسی خط و امضای مبارک حضرت امام را نمودند و کارشناسان خبره دادگستری با استفاده از ابزار مخصوص و پس از چند روز کار تخصصی بر روی نامه مزبور، به اتفاق بر اصالت‌نامه و صحت صدور آن از طرف حضرت امام (رحمه‌الله علیه) رای دادند."


تصویر نامه امام خمینی (ره) به محتشمی‌پور در خصوص نهضت آزادی

محتشمی‌پور همچنین در سال 74 عنوان کرد: "آن نامه‌هایی که امام احتمال می‌دادند بعد از فوتشان یک مسئله‌ای ممکن است، پیدا شود و حرفی و تفسیر و بحثی شود عنایت می‌کردند و با خط خودشان می‌نوشتند و این نامه {نامه امام در مورد نهضت آزادی} یکی از آن‌هاست که به خط ‌امام از اول تا آخر نوشته شده است." (ماهنامه جام، شماره 40، آبان و آذر 74، صفحه 56)

محمد نوری‌زاد، نیز در سال 91 به تکرار این ادعا پرداخت که دستمایه گزارش‌های خبری شبکه‌های ضدانقلاب شد و در پی آن موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) در اطلاعیه‌ای عنوان کرد که "اصالت نامه امام‌خمینی (ره) درباره نهضت آزادی خدشه‌ناپذیر است."

گرچه دادگاه رای قطعی به اصل بودن دستخط امام‌خمینی (ره) داد؛ اما نهضت آزادی‌ها پس از آن هم دست از شبهه‌افکنی برنداشتند. سیداحمد خمینی در نامه به آیت‌الله پسندیده (عموی خود) نوشته است: «اینان اعلامیه‌ای را که امام (قدس سره) با خط مبارکشان خطاب به آقای محتشمی نوشته‌اند، مجعول دانسته و در عین اینکه نسبت جعل را مستقیماً به من نداده‌اند ولی با قراردادن خط من بالای نامه امام به آقای محتشمی، جعل را از من دانسته‌اند و خطی از امام که شعر: "من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم" است را آورده‌اند و ادعا کردند که خط امام این است، در صورتی که حضرت امام (قدس سره) در موقع قدم زدن شعر می‌گفتند و خط مذکور، خط امام در موقع راه رفتن و یا ایستاده است. از این گذشته اینقدر خط امام روشن است که احتیاج به این حرفها ندارد. من یک صفحه از وصیت نامه امام و نامه مورد بحث را می فرستم، خود قضاوت فرمایید آیا من اینقدر بی‌دین و بی‌عقل هستم که چیزی، آن هم چنین مسئله مهمی را به امام نسبت دهم و از آتش قهر خدا در دنیا و آخرت نترسم. اگر من بناست بدین خاطر جهنمی شوم چرا چیزی را که به نفع خودم است به امام نسبت ندهم؟ ... من معتقدم که حق با امام راحلمان است آن مرد بزرگی که با هوش و استعداد سرشار خود عمق ماهیت‌های کثیف ضد انقلاب را بسیار عالی تشخیص می‌داد.

نامه‌ای را نهضت آزادی برای فرار از تنبیه ملت شریف ایران به اینجانب نسبت داده است و فکر می‌کرده بعد از وفات امام، من دست به چنین خیانتی زده‌ام، در زمان حیات امام و با دستور ایشان برای آقایان خامنه‌ای، هاشمی، موسوی اردبیلی، موسوی نخست‌وزیر، ری‌شهری وزیر اطلاعات وقت فرستاده شد. فقط اجازه ندادند که در همان موقع منتشر کنیم. فرمودند این برای بعد از مرگ من است تا اگر آنها خواستند ایران را به سوی غرب بخصوص آمریکا سوق دهند، منتشر کنید. من این نامه را برایتان فرستادم تا معلومتان گردد اینها از چه قماشی هستند و برای رسیدن به دنیا حاضرند به هرکسی هر تهمتی بزنند و از خدا باکی نداشته باشند... اینها دل امام راحلمان را خون کردند و آدم‌های بیدینی هستند که در قالب دین به اسلام و مسلمین ضربه می‌زنند.»

** تشکیک در نامه‌ مورد تایید مرحوم هاشمی 

بیت آیت الله منتظری و هوادارانش در برهه‌های مختلف اقدام به تشکیک در نامه امام‌خمینی (ره) به منتظری به تاریخ 68/1/6کردند.

احمد منتظری در چهارمین سالگرد درگذشت پدرش گفت: "خط‌شناسان همه تایید می‌کنند که این خط امام (ره) نیست و در زمان حیات ایشان هم از صدا و سیما پخش نشده؛ بنابراین نمی‌شود گفت که منتسب به ایشان است." موسوی تبریزی هم در سال 93 ادعا کرد که نامه امام درباره نهضت آزادی و عزل منتظری را امام ننوشته بود.

هاشمی رفسنجانی که در زمان انتشار نامه امام‌خمینی (ره)، رئیس مجلس شورای اسلامی و از سران سه قوه بود، در مورد ماجرای آن نامه و عزل منتظری، سال 76 در نمازجمعه تهران گفت: "... رهبری‌ {آیت الله خامنه‌ای} هم که در مشهد بودند همان روز (6 فروردین 68) آمدند. مستقیم از مشهد آمدند دفتر من در مجلس و همان موقع هم نامه‌ای از امام به من رسید. نامه‌ای سر به مهر امام برای من فرستادند به دفتر من که وقتی نامه رسید، رهبری هم رسیده بودند. ما با هم این نامه را باز کردیم و امام اجازه داده بودند که نامه را بخوانیم. همین نامه‌ای است که چاپ شد، یعنی نامه دومی که در روزنامه‌ها چاپ شد این همین است. حاج احمدآقا تلفن کرد و گفت به نظر می‌رسد اگر بخواهیم که فتنه‌ای پیش نیاید شما و آقای خامنه‌ای با هم بروید قم و شما نامه را ابلاغ کنید.آنجا هم صحبت کنید و فتنه‌ای هم پیش نیاید.

مسئله امام را هم که می‌دانید حالت برگشت ندارند، من گفتم نه ما حرف داریم ما باید قبلاً امام را ببینیم، ایشان گفت نامه را دادند آقا به رادیو، رادیو ساعت دو می‌خواند. من گفتم نخواند بالاخره ما مشاور امام هستیم، صبر کنید ما بحث خودمان را بکنیم تا بعد بفهمیم چه می‌شود، قضیه چه اتفاقی  می‌افتد... از جلسه‌های بسیار تلخ روزگار ما بود. ایشان (امام‌خمینی (ره)) خیلی تند صحبت کردند و ما صبر کردیم، خلاصه بحث بر این شد که ایشان می‌گفتند، چرا نگذاشتید نامه پخش شود و ما گفتیم که مصلحت نمی‌دانیم و حالا هم تقاضا می‌کنیم که نامه پخش نشود... برای پخش نامه، ایشان مقاومت می‌فرمودند. ما اصرار می‌کردیم. آخرین قرار این شد که گفتند امشب پخش نمی‌کنیم، که آن شب را ایشان قبول کردند که پخش نشود تا فردا برسد."


نامه امام خمینی (ره) به آیت الله منتظری

"حمید انصاری"، قائم‌مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی (ره) مهرماه 89 صدور این نامه از جانب شخص امام را «قطعی‌الصدور و غیرقابل خدشه» عنوان کرد و گفت: "یادآور می‌شوم که نامه معروف 68/1/6 حضرت امام را،‌ حجت الاسلام آقای محمدعلی انصاری، اخوی اینجانب و بنده در روز 68/1/6 به قم بردیم و تحویل قائم مقام رهبری گردید. ناگفته‌هایی از این ماموریت و مسائل پس از تحویل نامه دارم که بیان آن فعلا در فرصت این مقال نمی‌گنجد. به هر حال با ادعاهای واهی، نمی‌توان حقایق تاریخی و واقعیت‌های بدیهی را منکر شد. آنچه که مایه تاسف است اینکه این ادعا در لفافه حفظ حرمت امام و با جفایی نابخشودنی در حق یادگار امین امام که امانتداری او زبانزد خاص و عام بوده و امام بارها به صراحت شهادت داده است که فرزندش علیرغم اجازه‌ای که از امام داشته است حتی یک واو در نوشته‌های امام بدون نظر ایشان تغییر نداده است و تاسف بارتر اینکه این اتهام ناروا در حالی بیان می‌شود که دست امام و یادگارش از این دنیا کوتاه است."

ضمن اینکه پس از صدور نامه از سوی امام‌خمینی (ره)، آیت الله منتظری در پاسخ به نامه امام نوشت: «مرقومه شریفه مورخ 6/1/1368 واصل شد...». امام هم اعلام نکردند که نامه را من ننوشته‌ام.

آیت الله ری‌شهری، نیز در کتاب "سنجه انصاف" خود که به بررسی وقایع مربوط به برکناری آیت الله منتظری پرداخته است. در قسمتی از این کتاب به ماجرای قرائت نامه آیت الله منتظری خطاب به امام اشاره می‌کند و می‌نویسد که سید حسن خمینی از نوادگان امام نقل کرده است موقعی که صدا و سیمای جمهوری اسلامی متن نامه را در اخبار ساعت 14 پخش کرد، سید حسن خمینی نزد امام بود و کسی نیز در منزل نبوده و زمانی که امام خبر را شنیدن سه بار فرمودند: "خدا لعنت کند مهدی هاشمی را".

"حمید انصاری" قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی (ره) در واکنش به سخنان مطهری گفت: "موسسه تنظیم و نشر آثار امام به عنوان تنها مرجع رسمی برای تعیین اصالت مطالب مربوط به امام که با دستور و صلاحدید شخص امام به این عنوان تعیین شده است، بار دیگر اعلام می دارد که در انتساب این نامه‌ها به امام‌خمینی کوچکترین شبهه ای وجود ندارد و چنانکه تا کنون و در بیانیه های مفصل توضیح داده ایم، این دو مرقومه متعلق به بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام‌خمینی (س) است و کمترین شبهه ای در این زمینه وجود ندارد."

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۳۱۷۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اگر مطهری و مبارزه او با تحجر ادامه داشت...

مرتضی مطهری یک شخصیت تمام نشدنی در گذر زمان است و تا امروز معادلی که جامعیت او را داشته باشد بر افکار عموم و خصوص رخ نکشیده!

من اولین بار نامش را از پدرم شنیدم که با او از سالهای درسهای فقه واصول امام خمینی آشنا بود و در دهه چهل متواضعانه گاه بیگاهی درتهران پای سخنرانی آن بزرگوار حاضر میشد و به یاد دارم مرا که در سن کودکی بودم به سالن سخنرانی او بُرد تا حضرت مطهری را ببینم.

ارتباط مرموزی بین من و استاد مطهری ایجاد شده بود تا سال ۶۰ که با کتاب داستان و راستان او آشنا شدم و در سال های بعد در حد توان ناچیز فکری خود با دیگر آثار استاد شهید آشنا شدم و یک به یک نوشته هایش را غذای مغز و روح خویش نمودم و این سفره فکری و اطعام معرفتی تا امروز ادامه داشته و دارد و خلاصه؛ "با مطهری زندگی میکنم" و حاضر به جایگزین کردن دیگری و دیگران بجای او نیستم چون تا کنون جایگزینی برای مطهری -خداراشاهدمیگیرم- که پیدا نکرده ام!

مطهری که من شناختم با توجه در آمیختگی بیش از سی ساله افکارم با آثارش، کلید شخصیتش؛ در "فهم عمیق او از دین ، و درک درست جامعه ، و عرضه خوبِ یافته هایش" است.

توضیح این ادعا چنین است؛

۱ - شهید استاد مطهری یک شخصیتِ جامعِ علمی بودکه دگراندیشان را تحمل میکرد. او گذشته از اینکه یک فیلسوف بود و فلسفه را هضم کرده بود، در فقه یک فقیه بود، و مهمتر ؛ با آثار نویسندگان دنیای خود ، حتا با دگر اندیشان آشنا بود ودر مواجه با نام یک نویسنده غربی و یا دگراندیش حیرت زده نمیشد.

این جمله شگفت آور که هیچ گاه عملی نشد ، از اوست؛ " می‌باید دانشکده الهیات به هر قیمتی شده فردی مارکسییسم رادر این دانشکده دعوت کندتامسائل مارکسیسم را تدریس کند. بعد ما هم می‌آئیم و حرف‌هایمان ‌را می‌زنیم. هیچ کس هم مجبور نیست‌ منطق ما را بپذیرد."

و میگفت: "من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار میدهم که خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلامی، جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن علم است وآزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه روشن و صریح با آنها."

۲ - آیت الله مطهری به عمقِ "دین" سفرِ علمی کرد. عمقِ دین بمعنای فهم و اجتهاد در فقه نیست .

اجازه دهید سخنی از استادبزرگوارم آیت الله وحید خراسانی که در درس داشتند تقدیم کنم که فرمودند: "تفقه در دین ؛ متفاوت از تفقه در ابواب فقه، طهارت تا دیات است ، این یک قسمت از دین است نه تمام دین؛ بعض الشیء لیس بالشیء»

در مورد "فقه مطهری" دامنه سخن وسیع است. خلاصه آن این است که او میگفت : "تمام مطالب دو جلد کفایه الاصول را در مشت دارم" ، و در درسهای عمومی آیت الله بروجردی و درسهای خصوصی امام خمینی توانست به رتبه بالای "اجتهاد" برسد و فقیه شود،  ولی نه یک فقیه متعارف مانند دیگران که حداکثر یک حاشیه بر "عروةالوثقی" و یا "مکاسب شیخ انصاری" اضافه کند، بلکه وی فقیهی بود که باید تفقه او درچگونه باز کردنِ گره های کور را از زندگی فردی و اجتماعی مسلمین دیدکه درآثارش مانند؛ کتاب "حجاب" و نیز "نظام حقوق زن" و یا "اسلام و مقتضیات زمان" رصد کرد. او از خاستگاه فقه سنتی با بازاندیشانه، پیوند بین نص و زندگی را رقم زد.

۳ - استادمطهری از تحجر فاصله داشت.

اوتوانست بااین روش درست مراجعه به متون اصیل دینی وعدم دخالت حب و بغض ها، از تحجر و دگم اندیشی وسنت گرایی های نامعقول دور شود.

آقای مطهری بر بافت فرسوده؛ بنایِ فقه و فلسفه و تفسیر بنا نکرد. استاد عزیز آیت الله جوادی در درس میفرمود: "در تمام رشته ‌ها ما تا نقشه جامع علم آن رشته را نداشته باشیم، هر فتوایی که در درون آن بدهیم به صورت بافت فرسوده است؛ مثل کسی که شهر را بخواهد اداره کند، تا نقشه جامع شهر را نداشته باشد، هرگونه ساخت و سازی داشته باشد طولی نمی‌کشد که بافت فرسوده می‌شود." مطهری نقشه جامع "شهرعلم" را داشت.

مطهری عزیز، در حد میسور بین علم و دین را آشتی میداد و عامل همبستگی عالمان و دانشمندان بود. علوم انسانی و تجربی را احترام میگذاشت همانطور که علوم اسلامی را ارج مینهاد تاجاییکه واجب علی کل مسلم  را به تمام علوم بشری سرایت میداد ودر عین اینکه به آداب و فرهنگ و دانش خودی باور داشت، اما هیچ گاه این باور باعث تمسخر و یا بی اعتنایی به ره آور غرب نمیشد. اوهیچ گاه شبهه وشبهه دار را رمیِ به بی دینی نمیکرد و هیچ گاه در مثل تریبون دینی نمازجمعه آنان راتهدید به ارهاب -ترور- نمیکرد.

امروز؛ مادربرابر دوگانگی سازی بین دین و هرچیزی که نیاز بشر است قرار گرفته ایم! مانند علم ویا فلسفه ویا بهداشت ویا تکنولوژی ودانش درغرب .. و نیزازسوی دیگر مواجه با تغییر در مفاهیم بدیهی مانند؛عدالت،عصمت،قدرت و.. هستیم‌!

بگمانم؛اگر مطهری ومبارزه اوباتحجر ادامه داشت، شرائط متفاوتی داشتیم.

۴ - آیت الله مطهری از محو شدنِ در شخصیتها بر حذر  بود و شخصیت پرست نبود. او نه وابسته به فرد، و نه وابسته به هیچ تشکیلات سیاسی و غیر سیاسی بود. او درعین اینکه به امام خمینی عشق داشت و از بردن نام او اشک می ریخت و وابسته عاطفی و تحصیلی به او بود اما وابسته فکری نبود که سرسپرده باشد، مطهری نه تنها خود اهل دست بوسی و پا بوسی نبود ، بلکه ؛ بسی پهلوانانه بر سرسپردگی ، چاکری ، تعصب و اطاعت بی چون و چرا  ، چنان تیغ نقد میکشید که آه از دل مریدبازان به آسمان بلند می شد.

او در نقدِ عالمانه ی دو بخش کوشا بود ، یعنی ؛ نقد "ارباب قدرت"  و نقد "ارباب دیانت".

استاد شهید مطهری چه زیبا گفت: "مقام حکومت، ملازم با مقام قدسی نیست و هر مقام غیرمعصومی که در وضع غیرقابل انتقاد قرار گیرد، هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام، من مانند عوام فکر نمی‌کنم که هر که در طبقه مراجع قرار گرفت مورد عنایت خاص امام زمان است و مصون از خطا و گناه و فسق است."

۵ - استاد مطهری در پیدایش انقلاب بهمراه همراه امام خمینی نقش موثر یک مجاهد و نیز یک ایدئولوگ را داشت ، اما این ، باعث نمیشد که چشم بر حقائق و یا نارسائی ها و یا حقوق مردم ببند و مدافه جریان حاکمیت باشد.

او چنین میگفت :

"این انقلاب به شرطی در آینده محفوظ خواهد ماند و به شرطی تداوم پیدا خواهد کرد، که قطعاً مسیر عدالت خواهی را برای همیشه ادامه بدهد. یعنی دولت‌های آینده واقعاً و کلاً در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکاف‌های طبقاتی اقدام کنند. تبعیض‌ها را واقعاً از میان بردارند .. من تأکید می‌کنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست که انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد."

استاد مطهری دم از معنویت بدون عدالت نمیزد چون بر این اندیشه بود که ؛ "نبود عدالت در جامعه؛ پایه معنویت را متزلزل خواهد کرد و چون باعث محرومیت‌ میشود ، محرومیت عامل ایجاد عقده‌های روانی است و عقده‌های روانی تولید انفجار خواهد کرد!"

شهید مطهری برای حق به هرگونه رفتار ناروایی که با متن دین و حقوق مردم در تضاد بود را ممنوع میدانست ، چون بر این باور بود: «برای حق باید از حق استفاده کرد و اگر من بدانم که با یک دروغ، امشب همه گناهکارانِ شما توبه میکنند و نمازِ شب خوان میشوند، اسلام به من اجازه چنین کار [دروغی] را نمیدهد.»

بعد از ملاحظه مطالب پنج گانه تقدیم شده ، آیا به نظر شما "مطهریِ امام خمینی" تکرار شد؟

 

دیگر خبرها

  • نامه رئیس دانشگاه بین‌المللی امام‌خمینی (ره) به دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا
  • حرکت آزادانه و شجاعانه دانشجویان غربی قابل تحسین است
  • محتویات جیب استاد مطهری هنگام شهادت چه بود؟
  • شلیک به مغز انقلاب اسلامی
  • نامه محرمانه ساواک درباره عروس بزرگ امام(ره)
  • روایت شهید مطهری از کلاس درس متفاوت امام
  • دستور ساواک برای بازرسی از عروس امام (ره)+ سند
  • اگر مطهری و مبارزه او با تحجر ادامه داشت...
  • مطهری امام
  • ناشر هندی بابت اقدام وهن‌آمیز به امام خمینی(ره) عذرخواهی کرد